آیت الله مصباح / تبیین علمی ولایت فقیه

 

 

 

معنا و مبنای ولایت فقیه

۳٫۹ مگابایت

دانلود کلیپ صوتی بخش اول { مستقیم‌ }

    دانلود کلیپ صوتی بخش اول { غیرمستقیم }

۳٫۸ مگابایت

    دانلود کلیپ صوتی بخش دوم { مستقیم‌ }

        دانلود کلیپ صوتی بخش دوم { غیرمستقیم }

 

 

اثبات ولایت فقیه

۲٫۹ مگابایت

دانلود کلیپ صوتی بخش اول { مستقیم‌ }

    دانلود کلیپ صوتی بخش اول { غیرمستقیم }

۴٫۶ مگابایت

دانلود کلیپ صوتی بخش دوم { مستقیم‌ }

     دانلود کلیپ صوتی بخش دوم { غیرمستقیم }

 

 

بررسی چند شبهه

۳٫۹ مگابایت

دانلود کلیپ صوتی بخش اول { مستقیم‌ }

    دانلود کلیپ صوتی بخش اول { غیرمستقیم }

۴٫۳ مگابایت

دانلود کلیپ صوتی بخش دوم { مستقیم‌ }

     دانلود کلیپ صوتی بخش دوم { غیرمستقیم }

 

 

حوزه ولایت ولی فقیه

۴٫۲ مگابایت

دانلود کلیپ صوتی بخش اول { مستقیم‌ }

    دانلود کلیپ صوتی بخش اول { غیرمستقیم }

۳٫۹ مگابایت

دانلود کلیپ صوتی بخش دوم { مستقیم‌ }

     دانلود کلیپ صوتی بخش دوم { غیرمستقیم }

 

 

 بنده به سهم خودم قدر آقای مصباح را می دانم… این سه جهت در ایشان جمع است: علم، بصیرت و صفا

[امام خامنه ای(مدظله العالی)]

گلدن گلوب برای تو، بمب مغناطیسی برای من

حضور اصغر فرهادی کارگردان فیلم “جدایی نادر از سیمین” در جشنواره گلدن گلوب ابعاد زیادی داشت. دست دادن فرهادی با خانم آنجلینا جولی بازیگر مطرح هالیوودی و حضور در میان بازیگران س.. سینمای آمریکا و اروپا را کنار بگذاریم، جای این سوال است که آیا جایزه ای که به فرهادی دادن سیاسی بوده یا هنری؟!!

 

کلیپ تصویری تبریک سخنگوی وزارت امور خارجه ایالات متحده به اصغر فرهادی

( توجه ویژه سیاستمداران آمریکایی به مقوله فرهنگ و هنر ! )

 

دانلود

۱٫۷۴ مگابایت

دانلود کلیپ تصویری { مستقیم }

     دانلود کلیپ تصویری { غیرمستقیم }

 

————————————————————————————————-

 

جدایی نادر از سیمین برنده شصت و نهمین دوره جوایز سالانه گلدن گلوب

 

 

مراسم تشییع جنازه شهید مصطفی احمدی روشن، دانشمند هسته ای ترور شده

 

«حقیقت این است که کسب توفیق در جشنواره های خارج از کشور، ارزشی را اثبات نمی‌کند. آنها به تکنیک محض جایزه نمی دهند و راهشان نیز با ما متفاوت است. تکنیک و محتوا را نیز نمی توان از یکدیگر تفکیک کرد و چون این چنین است، پر روشن است که آنها کدامین فیلم ها را خواهند.»       [سید مرتضی آوینی]

دزد (گفت و شنود)

گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: مقامات دولت انگليس فاش كرده اند شيرين عبادي مبلغ 238 هزار دلار كه از سوي سرويس اطلاعاتي انگليسMI6 براي كمك به موسوي در اختيار او قرار گرفته بود را بالا كشيده است.
گفت: چطوري؟ قضيه چي بوده؟!
گفتم: سرويس اطلاعاتي انگليس مي گويد اين مبلغ را براي راه اندازي يك كمپين جمع آوري امضاء در حمايت از موسوي به شيرين عبادي داده بود ولي او 238هزار دلار دريافتي را صرف كارهاي تجاري خودش كرده.
گفت: چه عرض كنم؟!
گفتم: دوره گردي كه از گرسنگي در حال تلف شدن بود وارد روستايي شد و شنيد كدخدا مريض و در حال مرگ است به روستائيان گفت؛ من او را نجات مي دهم و دستور داد او را با كدخدا تنها بگذارند و چندتا سيني غذاي حسابي هم بياورند. بعد از يكساعت خانواده كدخدا وارد اتاق شدند و ديدند كدخدا مرده با عصبانيت گفتند؛ اين چه طبابتي است؟ و يارو گفت؛ هيس! كه اگر طبابت من نبود، الان دو تا جنازه روي دستتان مانده بود!

چي فكر مي كرديم چي شد؟!


عقب نشيني يك عنصر فريب خورده از نوشته انحرافي خود، محافل ضد انقلاب را حسابي كنف كرد.
به دنبال انتشار مقاله اي سست و سخيف از «حسين علايي» در روزنامه اطلاعات، رسانه هاي ضدانقلاب به هيجان آمده و با آب و تاب فراوان به مخاطبان سر خورده خود چنين القا كردند كه از بطن فتنه مرده، قهرماني!! پيدا شده است. صداي آمريكا، ايي بي سي، راديو فردا، دويچه وله، راديو زمانه، گويانيوز، بالاترين، روزنت، جرس، كلمه، نوروز، راديو اسرائيل و صدها شبكه و رسانه مشابه براي چند روز به بزرگ نمايي اين نوشته دم دستي پرداخته و حتي كساني چون «محمد-ن» را در راديو فردا به خدمت گرفتند تا به تفسير نوشته مبهم و نارساي او بپردازد.
اما روزگذشته وقتي «حسين علايي» با اعتراض مردم متدين و همسايگان خود مواجه شد، دست به قلم برده و برپايبندي خود به نظام تأكيد كرد، مانند آب سردي بودكه بر سر تمام رسانه هاي ضدانقلاب ريختند به نحوي كه اغلب همان رسانه ها ترجيح دادند نوشته تبييني را يا كلاً سانسور كنند و يا در حواشي مطالب خود اجمالاً منتشر كنند. «علايي» در اين توضيح مي نويسد «قطعاً مقايسه نظام ستم شاهي با جمهوري اسلامي، قياس مع الفارق است. اينجانب معتقدم ويژگي هاي انقلاب اسلامي، «مخالفت با استبداد، وابستگي رژيم شاه به آمريكا و فساد دستگاه سلطنت» بوده كه امروز به عنوان الگويي مؤثر در بيداري اسلامي مورد استقبال مردم خاورميانه و شمال آفريقا قرار گرفته است. نظام جمهوري اسلامي كه با هدايت و رهبري هاي حضرت امام خميني(قدس سره) و آراي قاطبه مردم ايران به عنوان مهمترين دستاورد انقلاب اسلامي پديد آمد همچنان با دنبال كردن اين سه مؤلفه اساسي است كه به راه خود ادامه مي دهد. معتقدم پشتيباني از ولايت فقيه موجب مي شود تا به مملكت ما آسيبي نرسد».
به دنبال انتشار مطلب اخير، شبكه بالاترين از كاربران آشفته حال و سردرگم خود خواست از اين عقب نشيني آقاي «علايي» گلايه نكنند و از او نپرسند كه چرا جرأت ندارد. اما خودنويس در ادبياتي قابل تأمل نوشت «حال با اين توبه نامه اي كه اين آقا نوشته، تكليف آن همه افشانويسان كه در هورا كشيدن براي شجاعت و استبدادستيزي سردار از هم سبقت مي گرفتند، چه مي شود؟» بالاترين بلافاصله، سوژه آقاي «علايي» را از «موضوعات داغ، صفحه اول خود حذف كرد و آقاي «م-ن» كه ننگ تفسيرگري راديو فردا (ارگان رسمي سازمان سيا) را به جان خريده بود، سكوت اختيار كرده بي آن كه درباره شاهكار بر كاهدان زدن مشترك خود و راديو فردا توضيحي ارائه دهد.
به هيجان آمدن و آويزان شدن رسانه هاي دولتي بيگانه از برخي افراد عقده اي و فاقد موضوعيت در ميان مردم و مسئولان صرفاً براي دادن تنفس مصنوعي به فتنه، دست بر قضا و در نقطه مقابل طراحي اين طيف، نشان از دريوزگي و ورشكستگي كامل جبهه انقلاب وصف مي شود.
بنابر برخي اخبار موثق «محمد-ن» كه طي هفته هاي اخير خود را به در و ديوار كوبيده تا رسانه هايي مانند كيهان اعتنايي به وي كرده و اعتراضي نسبت به وي نشان دهند- و همين ها براي بيگانه ها فاكتور شود- جايي گله و ابراز تعجب كرده كه نمي دانم با وجود اين همه ساختارشكني ]!؟[هايي كه انجام مي دهم، چرا كيهان اعتنايي به من نمي كند.

انحلال‌ نظام مهمتر از خانه‌سینما؟!

«زهرا پولادگر» که خود را «مخاطب عادی سینما» معرفی کرده، در نامه‌ای که در اختیار بخش سینمایی خبرگزاری فارس قرار داده، نسبت به نامه اخیر مجید مجیدی به همراه جمعی از سینماگران که درخصوص انحلال سینما نگاشته شده بود، واکنش نشان داد.

متن کامل این نامه به شرح زیر است:

باسمه تعالی
آقای مجیدی کارگردان رویایی و دوست داشتنی من و خالق فیلم به یاد ماندنی سینمای ایران «بچه‌های آسمان»
سلام
اعلام موضع کوتاه اما صریح و گویا و همچنین پیشتازانه شما و جمعی دیگر از اهالی سینما را ‌درباره مسئله انحلال خانه سینما دیدم و خواندم. در آغاز بر خود بالیدم که دوستدار کسانی مانند شما هستم که نسبت به مسایل و موضوعاتی اجتماعی و چالشی که مستقیما در آن ذی‌نفع نیستید و شاید غیر مستقیم نیز ذی‌نفع نباشید و چه بسا برای شما جز دردسر چیزی نداشته باشد، این‌گونه صریح و ‌سریع و سریع‌تر از هر کس دیگر خصوصا در بین اهالی سینما‌ از روی احساس وظیفه و تکلیف مسلمانی و انسانی به میدان آمدید تا داد جمعی از هنرمندان و فرهیختگان را بستانید یا لااقل نسبت به بیداد رفته بر آن‌ها فریاد اعتراض برآوردید. آن هم درست در زمانی که فکر و ذهن شما ‌مشغول پروژه بزرگ سینمایی محمد(ص) است که برای هر عافیت‌طلب و محافظه‌کاری بهانه خوبی برای فرار از ایفای نقش و ‌مسئولیت اجتماعی و انسانی می‌تراشد.
اما اندکی تامل و خود‌اندیشی و یادآوری برخی مسایل گذشته، احساس خوش من درباره ‌مسئولیت شناسی شما را به سوال و پرسشی مهم مبدل ساخت و گفتم خوب است این سوال و پرسش را با شما در میان گذارم.
دیدم البته این پرسش چندان جدید نیست، بلکه دو سال پیش نیز بارها و بارها ذهن و فکر من را و شاید جمع زیادی را با خود درگیر کرده بود. در واقع برعکس خیلی‌ها که از امروز و موضع شما درباره خانه سینما می‌پرسند، سوال من مربوط به گذشته است که یا گذر زمان آن پرسش را در ذهن من کهنه کرده بود یا علاقه به شما مانع از ‌بقای آن در ذهن من شده بود، نمی‌دانم. اما با دیدن نامه شما این دغدغه و سوال مجدد به سراغم آمده است و در این روزها نیز علاقه و دلبستگی به شما نیروی مقاومی شده بود که ‌مرا از طرح آن باز می‌داشت. ‌اما در نهایت زور علاقه‌ام به شما نتوانست بر وجدانم غلبه کنم و راه برای طرح این پرسش با شما باز شد. البته اگر به این سوال خوشبینانه هم نگاه کنیم ردپای علاقه من به شما نیز دیده می‌شود.

در ادامه آمده است: به سبک نامه شما کوتاه و گویا می‌پرسم: آقای مجیدی دو سال پیش در این کشور اتفاقاتی خیلی بزرگ و مهم اتفاق افتاد‌، خیلی بزرگ‌تر از انحلال خانه سینما، عده‌ای داشتند جمهوری اسلامی را منحل می‌کردند، داشتند انقلاب اسلامی را منحل می‌کردند اما این احساس مسئولیت و وظیفه‌شناسی و سرعت عملی که در مسئله انحلال خانه سینما از خودتان نشان دادید را آنجا نشان ندادید.
به قول حاج کاظم آژانس شیشه‌ای‌، پیرِ جوونای زخم خورده انقلاب آمد در ‌نماز جمعه همه حرف‌های لازم را زد و هر کسی مثل شما‌ها به هر دلیلی تا آن موقع ‌اگر حجتی نداشت، حالا حجت پیدا کرده بود. در آخر هم خطاب به امام زمان(عج) چیزی گفت که اگر هر کسی غیرتی ته وجودش بود از درون می‌سوخت. آقای خامنه‌ای گفت: من، جان ناقابلی دارم. جسم ناقصی دارم، اندک آبرویی دارم که آن را هم خود شما به ما داده‌ای. همه این‌ها رو من کف دست گرفتم، در راه این انقلاب و در راه اسلام فدا خواهم کرد، اون‌ها هم نثار شما باشه. اما باز هم صدایی از طرف شما بلند نشد، چرا‌؟ واقعا چرا؟
بعد همین سکوت‌ها زمینه‌ای شد که در روز قدس‌، در ماه مبارک رمضان عده‌ای آمدند علنا حریم خدا را شکستند و روزه‌خواری کردند و ما که گوش‌هایمان را تیز کرده بودیم تا فریاد اعتراض شما را بشنویم باز چیزی نشنیدیم.

وی در ادامه آورده است: خیلی‌ها می‌دانند و شما هم پنهان نکردید و گفتید که رابطه شما با آقای خامنه‌ای رابطه‌ای دوستانه و رفاقتی است. در آن روزها شنیدید که اهالی فتنه به ساحت ایشان اهانت کردند اما شما نه به خاطر عالی‌ترین مقام رسمی کشور و نه به خاطر رهبر انقلاب و نه به خاطر ولایت فقیه و ... حتی به خاطر رفیقتان و رفاقتتان هم چیزی نگفتید و لب از لب وا نکردید.
بعد این ماجر ادامه پیدا کرد، به امام خمینی(ره) رسید و باز شما محکم و استوار در موضع سکوت، ثابت‌قدم بودید تا رسید به امام حسین(ع)‌، به ابا عبدالله، به عاشورا، به کربلا، به عباس، به علی‌اکبر، به قاسم، به علی اصغر، به زینب(س)، به رقیه و شما باز هم ...

در ادامه این نامه می‌خوانیم: آقای مجیدی واقعا چرا؟ شاید خانه سینما از انقلاب و جمهوری اسلامی و خمینی و خامنه‌ای و امام حسین و عاشورا و کربلا و ... مهم‌تر است؟ یا شاید انقلاب و جمهوری اسلامی و خمینی و خامنه‌ای و امام حسین و عاشورا و کربلا و ... در موضع حق نیستند اما خانه سینما هست‌؟
اعتراض امروز شما به انحلال خانه سینما به هر حال توجیه‌پذیر است و من بر سر آن مشکلی با شما ندارم اما آیا با منطق اعتراض امروز می‌توان سکوت شما در حوادث سال ۸۸ را توجیه کرد؟ منطق شما برای سکوت در آن روزها چیست و منطق اعتراض از سوی شما به انحلال خانه سینما در این روزها کدام است؟ ‌شما منطق اعتراض خود به انحلال خانه سینما را در ابتدای نامه خود بیان کرده‌اید و گفته‌اید که از انحلال خانه سینما عقل و عقلا حیرانند، قانون و قانوندانان هم که تایید نمی‌کنند. مصلحت این ایام سخت هم که اقتضا نمی‌کند. با شأن و فرهنگ هم که تناسبی ندارد.
حالا سوال این است که آیا عقل شما و عقلا در برابر حوادث ویران‌کننده اعتقادات و ارزش‌های انقلابی و اسلامی بعد از ۲۲ خرداد ۸۸ حیران‌زده نشد که لااقل اعتراض کنید؟

وی در ادامه نوشته است: آنچه انجام می‌شد قانونی و مورد تایید قانوندانان بود یا مصلحت آن ایام سخت که شما لب از لب باز نکردید و اساسا مصلحت آن ایام سخت سکوت بود که شما کردید؟ آنچه علیه ارزش‌ها و احکام اسلامی در روز قدس ‌و روز عاشورا به خصوص انجام شد، با شأن و فرهنگ تناسب داشت که سکوت کردید؟ این پرسش‌ها در برابر سراسر مسایلی که در نامه خود مطرح کرده‌اید قابل بازگو کردن است که دیگر آن‌ها را به شما واگذار می‌کنم. آنچه گفتم از روی دغدغه و علاقه‌مندی به شما بود و نیتی جز طرح دغدغه‌هایم با شما که دوست داشتم بدانید، ندارم.

زهرا پولادگر مخاطب عادی سینما
و دوستدار بچه‌های آسمان، آژانس شیشه‌ای، دیده‌بان، مهاجر، خیلی دور نزدیک خیلی نزدیک، ‌لیلی با من است، تولد یک پروانه، کیمیا، دکل و ...

شرط شهیداحمدی برای ازدواج با همسرش

شهید مصطفی احمدی روشن متولد سال 1358 و دانش‌آموخته دانشگاه صنعتی شریف، که یکی از مدیران نیروگاه نطنز اصفهان در بخش تامین کالا و خرید تجهیزات هسته ای در بخش غنی سازی بود، هفته گذشته به طور ناجوانمردانه توسط عوامل دشمنان نظام جمهوری اسلامی ترور شد و به شهادت رسید.

پس از شهادت این دانشمند جوان نخبه، به سراغ یکی از دوستان شهید مصطفی احمدی روشن رفتیم تا درباره خصوصیات اخلاقی و علمی این شهید بیشتر بدانیم؛ این دوست شهید، با وجود اینکه وضع روحی مناسبی نداشت اما به سؤالات ما پاسخ گفت.

دوست شهید احمدی روشن در طول گفت وگوی خود با فارس، حتی یک لحظه هم اشک از چشمانش پاک نشد. می‌گفت: دوستی او با تمام دوستی‌های دیگر مصطفی فرق داشت و برای این گفته خود این طور استدلال کرد که همه دوستان مصطفی حز‌ب‌الهی و بسیجی بودند اما من خط و ربط سیاسی متفاوتی با مصطفی داشتم. 

*مصطفی می‌دانست شهید می‌شود

وی می‌گفت مصطفی می‌دانست شهید می‌شود؛ تقریباً مصطفی هیچ وقت تهدید نشد و من به او می‌گفتم که فکر می‌کنی زرنگ هستی که تهدیدت نمی‌کنند؟ ولی مصطفی همه چیز را می‌دانست؛ مصطفی را تهدید نمی‌کردند چون آن کسی را که می‌خواهند بکشند تهدید نمی‌کنند. وقتی زنگ می‌زنند و من را تهدید می‌کنند قطعاً جایگاهم از آن کسی که می‌خواهند از بین ببرندش پایین‌تر است.

"مصطفی هر چه می‌توانست و از دستش برمی‌آمد برای هر کسی که می‌توانست کار انجام می‌داد؛ من دوست ندارم پشت سر کسی که الان نیست غلو کنم و بی‌دلیل از مصطفی تعریف نمی‌کنم. اما مصطفی واقعاً اهل خدمت به مردم بود."

وی افزود: پیش هر کسی که بروید و در مورد مصطفی بپرسید خصوصیات اخلاقی او را می‌داند؛ حتی بچه‌های بسیج دانشگاه شریف هم به خوبی مصطفی را می‌شناسند.

*جسارت، شجاعت،هوش،سواد بالا و ایمان قوی از صفات مصطفی بود 

این دوست شهید احمدی‌ روشن زمانی که می‌خواست پشتکار و تلاش مصطفی را مورد اشاره قرار دهد می‌گفت: مصطفی واقعا آدم قدبلندی بود؛ چندین خاصیت داشت که به اعتقاد من خیلی از افراد شاید دو یا سه تا از این خاصیت‌ها را بیشتر نداشته باشند و تقریبا این خاصیت‌ها را در کنار هم هیچ کس با هم ندارد.

مصطفی جسور بود، شجاع بود، باهوش بود، باسواد بود و با ایمان بود. شاید من همه این صفات را داشته باشم اما مثل مصطفی با ایمان نیستم.

مصطفی را هیچ وقت تهدید نکرده بودند؛ در حالی که خیلی‌های دیگر بودند و هستند که تهدید می‌شوند.

مصطفی از خیلی از همکارانش یک سر و گردن بالاتر بود.

*کار سازمان انرژی اتمی برای مصطفی خیلی مهم بود

"مصطفی اگر می‌خواست یک کار پیش برود به هر طریقی می‌نشست و نقشه می‌کشید؛ کار سازمان برای مصطفی خیلی مهم بود و همیشه می خواست که کار سازمان پیش برود."

*شرط مصطفی برای ازدواج با همسرش/عموی شهیدش برای او اسطوره بود

این دوست شهید احمدی روشن گفت: یکی از دوستان نقل می‌کرد که شرط ازدواج مصطفی با همسرش این بوده که اگر یک روز ازدواج کردیم و من خواستم به لبنان بروم و شهید شوم حق نداری جلوی من را بگیری. مصطفی یک عموی شهید داشت که برای مصطفی اسطوره بود.
 
*همیشه به مصطفی می‌گفتم قدر تو را نمی‌دانند

"خط و ربط سیاسی ما کاملا متفاوت بود و همیشه با هم سر این موضوع‌ها دعوا داشتیم؛ اما مصطفی با وجود اینکه برای روی کار آمدن دولت نهم تلاش کرده بود بعد از انتخابات مثل بعضی‌ها پست و مقام نگرفت. من همیشه به مصطفی می‌گفتم قدر تو را نمی‌دانند چرا که واقعا فاصله مصطفی با بقیه زیاد بود. یعنی اصلا ملاحظه کاری نمی‌کرد. خیلی کارهایش حساب و کتاب داشت."
 
*بیت‌المال برای مصطفی خیلی مهم بود/حق‌الناس برایش مهم تر بود

"از آن روز که به یاد دارم مصطفی همیشه رشد می‌کرد و دلیل این مسئله آن بود که تا آنجا که می‌توانست مبارزه می‌کرد و برای پیشبرد اهدافش می‌جنگید و هیچ وقت عقب‌نشینی نمی کرد. مصطفی می‌گفت باید تا آنجا که می‌شود صرفه‌جویی کرد؛ بیت‌المال برای مصطفی خیلی مهم بود اما بیش از بیت‌المال حق‌الناس برایش مهم بود. مصطفی می‌گفت که نباید مدیون کسی باشد. برخی از مدیران دولتی برای پیشرفت خود حق مردم را نمی‌دهند ولی مصطفی هرگز این کار را نمی‌کرد و همیشه می‌خواست حق مردم را بدهد. مصطفی وقتی می‌دید حق با کسی است یک لحظه هم غفلت نمی‌کرد. مصطفی برای همه ما مثل یک کوه بود. مصطفی واقعا جنگجو بود و وقتی می‌خواست هدفش را به سرانجام برساند هیچ چیز جلودارش نبود."

*پشت تمام افکار مصطفی منطق وجود داشت

به گفته این دوست شهید احمدی روشن، مصطفی این طور نبود که کورکورانه یک مسئله‌ای را قبول کند. مثلا اگر به ولایت فقیه اعتقاد داشت اعتقادش روی تفکر بود و همواره در حال استدلال برای مسائل بود. مصطفی همیشه با اعتقاد پیش می‌رفت و برای پیشرفت شغلی مسائل را مثل بعضی‌ها مطرح نمی‌کرد و آگاهانه نسبت به این مسائل اعتقاد داشت. مصطفی برای کارهایش فکر می‌کرد و پشت فکرش منطق داشت. وقتی هم که من با مصطفی حرف می‌زدم مصطفی حرف‌هایم را کاملا گوش می‌کرد و بعد رد یا تائید می‌کرد.

*مصطفی همیشه به فکر نابودی آمریکا و اسرائیل بود

"خیلی به مصطفی اصرار کردم از سازمان بیرون بیاید. می‌دانستیم که بالاخره یک بلایی سر مصطفی می‌آ‌ورند ولی فکر مصطفی چیز دیگری بود و همیشه می‌گفت باید کاری کنیم که آمریکا و اسرائیل نابود شوند. می‌گفت اگر ما نباشیم چه کسی این کار را انجام دهد؟ مصطفی ارزش خودش را خوب می‌دانست.
مصطفی خیلی به پدر و مادرش علاقه داشت و همیشه می‌گفت دوست دارد آنقدر کار کند که پدرش دیگر کار نکند؛ پدر مصطفی یک راننده مینی‌بوس بود یعنی از فقیرترین اقشار جامعه."

*مصطفی در کودکی در مینی بوس پدرش شاگردی می کرد

این دوست شهید مصطفی احمدی روشن ادامه داد: زمانی که مصطفی کوچک بود می‌گفت کنار پدرش شاگردی می‌کرده. مصطفی می‌گفت مادرش همه چیز او است. مصطفی الان به آن آرزویی که داشت رسیده است. مصطفی خوار چشم دشمنان بود؛ من به مصطفی می‌گفتم که از این کار بیرون بیاید. چرا که همه چیز را می‌دانستیم. حتی یک بار پیشنهاد معاون استانداری به وی داده بودند و این مربوط به زمانی بود که یک کارشناس معمولی بود و هنوز مدیر نشده بود.

*مصطفی جزء 5-6 نفری بود که اولین بار غنی‌سازی را انجام دادند

"مصطفی جزء 5-6 نفری بود که اولین بار توانسته بودند غنی‌سازی را انجام دهند ولی اسمش برای جایزه‌ای که ریاست جمهوری داد نرفت."

*مصطفی می خواست پست بگیرد تا کار انجام دهد

"مصطفی کاری که فکر می‌کرد درست است انجام می‌داد؛ هیچ کس نیست بگوید مقام را دوست ندارد؛ مصطفی هم دوست داشت پست بگیرد ولی پست را برای این می‌خواست که کار انجام دهد؛ البته مصطفی به خاطر پست و مقام حاضر نبود با هیچ کس ببندد."

*اگر مصطفی در یک تصادف کشته می شد خیلی غصه می‌خوردم

مصطفی با آقای عباسی همکار بود؛ آقای عباسی آن خاطره‌ای که به او سوء قصد کرده بودند را برایش تعریف کرده بود و می‌خواست مصطفی حواسش باشد. آقای عباسی به مصطفی گفته بود وقتی بمب را به در ماشینش چسباندند از قبل آن موتورسوار را کنترل می‌کرد. ابتدا با خودش می‌گوید بروم و موتورسوار را بگیرم یا اینکه مواظب بمب باشم و در نهایت در را باز می‌کند و از ماشین بیرون می‌آید و در دیگر ماشین را هم باز می‌کند و خانمش را بیرون می‌آورد. مصطفی هم همیشه می‌گفت اگر روزی اتفاقی افتاد باید حواسش باشد. اگر مصطفی در یک تصادف کشته می شد خیلی غصه می‌خوردم ولی واقعا به آرزویش رسید.

مصطفی با وجود اینکه از خطرات کارش مطلع بود همیشه می‌خندید و هیچ وقت غم به دلش راه نمی‌داد و همیشه می‌گفت: "ترسو مرد"
 
مصطفی به آرزوی قلبی خودش رسید؛ مصطفی از قبل می‌دانست که شهید می‌شود.

واكنش همسر شهيد احمدي به ترور ناجوانمردانه

همسر شهيد احمدي روشن گفت: همسرم در پيشرفت پروژه هسته اي نطنز نقش بسيار تاثيرگذاري را داشته است.

همسر شهيد مصطفي احمدي روشن در گفتگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران گفت:‌ همسرم با اتكا به خدا و پيروي از آرمان‌هاي امام و انقلاب و حركت در خط ولايت فقيه با هدف ارتقاء اسلام،‌ پيشرفت كشور و به نتيجه رسيدن سايت نطنز فعاليت هاي خود را دنبال مي كرد.

وي با اشاره به اينكه همسرم در پيشرفت پروژه هسته اي نطنز نقش بسيار تاثيرگذاري را داشته است اذعان داشت:‌ به طور قطع مطمئن هستم كساني كه اين اقدام تروريستي را انجام داده اند از سوي دستگاه اطلاعاتي ما به سزاي عمل خود خواهند رسيد.

وي با اشاره به اينكه افتخار مي كنم همسرم به درجه رفيع شهادت رسيده است در توصيه اي به دشمنان انقلاب اسلامي خاطرنشان كرد: دشمنان جمهوري اسلامي ايران بدانند كه جوانان اين مرزو بوم اجازه نخواهند داد كه آنها به اهداف شوم خود دست يابند لذا به تمامي دانشمندان ايران توصيه مي كنم با توجه به اينكه سختي كار بسيار زياد مي‌باشد اما از پاي نايستند و در مسير پيشرفت كشور گام بردارند.

بیت الاحزان سینمای ایران!

سینمای ایران در طی دو دهه اخیر فراز و نشیب های فراوانی را پشت سرگذاشته است.

چند سالی ست که کیفیت هنر هفتم کشور، رو به نزول نهاده و منحنی رشد آن مسیری سرازیری را طی می کند.

روند فیلمسازی در کشور ما منحصر به بیان نگرش و دیدگاه های قشری خاص شده است که بدین صورت سعی در بسط اینگونه تصورات در میان جامعه را دارند.

موجی که هم اکنون در بطن تولیدات سینمای ایران شکل گرفته؛ انتقادات نابجا(و نه بر حق)، از وضعیت فعلی جامعه است.

درون مایه اکثریت فیلمهای ما شامل نقد بی حدوحصر ارزشها، هنجارها و اعتقادات جامعه می باشد.

"افراط در پرداختن به کمبودها" در حال همه گیر شدن است در بین فیلمسازان ما ... حال نمی دانم این عطش بزرگنمایی کاستی ها با چه چیزی و یا چگونه فروکش خواهد کرد؟!

البته مقصود بنده از بیان جملات فوق این نیست که نارسایی ها را نبینیم و به تقدیس کاستی ها بپردازیم و همواره به شیرینی شیره[!] اذعان داشته باشیم ... خیر!

منظورم اینست که عادل باشیم و اگر کمبودها را می بینیم ؛ نقاط مثبت را نیز متذکر شویم.

"عدالت در روایت" از آن دسته موضوعاتی ست که رعایت آن در شرایط فعلی سینمای کشور به شدت احساس می شود.

اما در این بین هستند عده ای که خواسته یا ناخواسته؛ "نه تنها آب نمی آورند بلکه سبو نیز می شکنند!" و برروی این امواج سهمگین انتقادات، موج سواری می کنند!!!

سوار موج شدن که هنری نمی خواهد!...

شکار «خرس طلایی برلین» و صید «صدف زرین سن سباستین»؛ از جشنواره هایی که سبقه ضد ایرانیـشان زبانزد است که مباهات و افتخار ندارد!!!

هرکس در فیلم خود تصویری عقب مانده تر، مفلوک تر و ناکارآمد از جامعه و ساختار کشورش ارائه دهد، جایزه که سهل است؛ تندیس طلایی خودش را می سازند!!!

نمونه های اینچنینی نه فقط در کشور ما بلکه در دیگر کشورها نیز دیده می شود.

بعنوان مثال؛ فیلم هندی «میلیونر زاغه نشین» که در سال 2009 برنده چندین اسکار در بخش های مختلف شد، مصداقی بر این مدعاست.

فیلمی که در آن هند را کشوری مرتجع، بی فرهنگ و مشوّش معرفی می کند که قانون جنگل بر آن حاکمیت دارد[!] و ذره ای انسانیت و نوع دوستی در میان این ملت دیده نمی شود!

حال می خواهم کمی به وضعیت فعلی سینمای کشورمان بپردازم:

محصولات کنونی صنعت سینمای کشور به نوعی بازگشت به عقب محسوب می شوند و دوران رکود فرهنگی را سپری می کنند.

تغییر نگرش فیلمسازان برجسته ما در ساخته های جدیدشان به وضوح قابل مشاهده است.

کارگردانان و نویسندگان نسل دوم و سومی که تا پیش از این دغدغه اکثریت ایشان، تولید و ساخت آثاری با رویکرد انقلابی و اعتقادی بود؛ چه شد که به ناگاه تغییر موضع داده و اولویت های آنان جایگزین شد؟!

سؤال من اینست:

براستی چه شد که؛ "حاتمی کیا" از «بوی پیراهن یوسف» رسید به «دعوت»؟!

چه اتفاقی افتاد که؛ "کمال تبریزی" از «لیلی با من است» به «همیشه پای یک زن در میان است» رسید؟!

چرا "مجید مجیدی" بعد از «رنگ خدا» ؛ «بید مجنون» را کلید زد؟!

و ایضاً چگونه "مهرجویی" پس از شاهکار «گاو» به ساخت امثال «سنتوری» گرایش پیدا کرد؟!

براستی این تغییر نگرش از کدام سمت و سو نشأت می گیرد؟!

نقد وارده بر این دوستان این است که چرا با گذر زمان و به تناسب آن، طرز فکر این جنابان نیز تعویض شد و رو به تغییر نهاد؟!

حقیقتاً مادامی که آدمی، اندیشه و نگرش و کردار خویش را برحق می داند و حقانیت آن یقین دارد؛ می بایست در آن ثابت قدم بوده و بی هیچ هراس و واهمه ای در جهت بالفعل کردن این اندیشه بالقوه تلاش نماید.

فلذا سخن به میان آوردن از اینکه دوره و زمانه عوض شده و سلیقه مردم تغییر کرده است؛ مردود بوده و نوعی مغالطه بشمار می رود.

اینکه کسی برای خوشآمد دیگران و نه از روی افکار و برداشت های شخصی خود، فیلم بسازد که فیلمساز نیست!

عضو حزب "باد" است که به هر طرفی وزید، خود را با آن همراه سازد!

فیلم خوب می بایست براساس دغدغه های عوام ساخته شود نه برای جلب نظر عده ای اقلیت مرفه نشین بی آلام!

مسأله ما مـردی نیست که در «چهل سالگی» به دست خود، از شریک زندگی اش آزمون خیانت بگیرد که آیا هنوز به او پایبند هست یا نه!!!

دغدغه ما «سیمینی نیست که به بهانه جدایی از نادر» کشورش را ناامن و بی آتیه می داند و تنها راه رهایی از این دوزخ[!] را پناه برن به فردوس غرب می پندارد!!!

و همچنین مشکل ما رزمنده ای نیست که بنام «دموکراسی تو روز روشن» او را به مسلخ گاه ببریم و تمام گذشته و اعتبار و آبروی او را به سخره بگیریم و او را دستمایه ای برای نشان دادن دموکراسی در دیار باقی[!] قرار دهیم!!!

نه ... مسأله ما اینها نیست ... و باید که به حال این سینما گریست!

مسأله ما حاج کاظم بود که در «آژانس شیشه ای» خود را در عملی انجام شده برای یاری همرزم اش، مستأصل می دید که در این دوراهی محض؛ چه باید کرد؟

دغدغه ما  صفیه، مادربزرگ «بازمانده» بود که برای نجات تنها یادگار پسرش از چنگال صهیونیست ها، خود را فدا کرد.

موضوع ما  پسرک «بچه های آسمان» بود که در مسابقه خواستار مقام سوم بود نه اول! چراکه جایزه نفر سوم کفش مدنظر او بود.

و کمی جلوتر ... مشکل ما روحانی تازه معمم شده نیشابوری بود که پس از مواجهه با تمامی مشکلات مادی و معنوی نشان داد که می توان «مس را به طلا» تبدیل کرد.

بله ... مسأله ما اینهاست ...

آری دوستان ... حال و روز سینمای ما شده حکایت "آن کس که بداند و نداند که بداند ..."!

در حالیکه می دانیم اولویت ها چیست ... می دانیم که باید به کدامین موضوعات بیشتر پرداخت و کدامیک را می بایست برجسته نمود ... اما با این حال خودمان را به ندانم کاری زده و راه دیگری را درپیش می گیریم.

البته نمی توان تمام مشکلات و کم کاری ها را صرفاً به قشر دستاندرکار سینما نسبت داد چراکه سیاست گذاری ها و تصمیم گیری های مدیران و مسئولان فرهنگی نیز یقیناً در این امور سهم بسزایی داشته و دارند!

سخنم را کوتاه کنم و عرضم را تمام ...

بهرحال بحث درباره سینمای ایران و مسائل مرتبط با آن مجالی مفصل می طلبد.

اما می بایست این نکته را متذکر شد که وضعیت کنونی فیلمسازی کشور، اصلاً و ابداً شایسته نام و اعتبار سینمای ایران نبوده و نیست.

بنابراین شایسته است، با تلنگرهایی هم چون این نوشته که از نظرتان گذشت؛ درجهت اعتلاء و پیشرفت سینمای بومی کشور تلاش کنیم.

"...ستنتصر القائم..."


پی نوشت: این مقاله صرفاً حاصل برداشت های شخصی بنده بوده و بر همین اساس دیگر نظرات و در این ارتباط نیز قابل تأمل و احترامند. همچنین این نوشته تنها یک نگاه کلی به سینمای ایران بوده و لزوماً "تمامی آنچه که باید گفته می شد" نیست چراکه بحث و بررسی درباره این موضوع قابل تعمیم است که انشاالله و بزودی به آن خواهم پرداخت.

منبع: طی طریق

دکتر الهی : کسانی که سکوت تاجرانه می‌کنند، یک روز علیه نظام اقدام تاجرانه می‌کنند

در پنجمین همایش جبهه پایداری استان فارس مطرح شد؛
کسانی که سکوت تاجرانه می‌کنند، یک روز علیه نظام اقدام تاجرانه می‌کنند/ جبهه پايداري به‌خاطر رسوايي جريان نفاق اصرار دارد در ميدان بماند
 

پنجمین برنامه از سلسله برنامه‌های جبهه پایداری انقلاب اسلامی استان فارس در مسجد حضرت ابالفضل علیه‌‌السلام كلبه برگزار شد. در این همایش، حجت السلام و المسلمین دکتر الهی استاد حوزه و دانشگاه در سخنانی با یادآوری مصادیقی به تبیین عوامل اصلی و موثر در سقوط شخصیت‌‌های برجسته پرداخت.

رجانیوز بخشی از این سخنرانی را در ادامه منتشر می‌کند:

قدم اول در جلوگیری از سقوط شناخت حق است

برای اینکه در زندگی سیاسی و اجتماعی خود دچار سقوط نشویم سه عنصر اصلی باید مورد توجه قرار گیرد. قدم اول شناخت حق و معرفت نسبت به دین است.

حضرت امام دربحث اسلام، غربت اسلام را مطرح می‌نمایند و می‌فرمایند باید سعی کنیم تا حصارهای جهل و خرافه را بشکنیم تا به سرچشمه زلال اسلام ناب برسیم و نجات اسلام قربانی می‌خواهد. حضرت امام در ادامه می‌فرمایند که دعا کنید که من هم یکی از آن قربانی‌ها شوم.

من یک کد اساسی را عرض کنم که به نظر می‌رسد تمام مسائل را می‌شود با آن حل کنیم. این کد اصلی توحید است؛ اگر معنای توحید را حل کنیم، تمام مسائل سیاسی و اجتماعی حل می‌شود.

اگر بخواهیم در یک جمله تعریف کنیم یعنی هیچ شانی از شئون عالم نباید خارج از رضایت خداوند متعال باشد. یعنی در تمام عرصه‌های زندگی بشر باید خداوند حضور داشته باشد. برخی بحران‌های سیاسی برآمده از این است که از اساس نسبت به توحید مشکل دارند.

ولایت فقیه از توحید برآمده است

ولایت فقیه که اصل اصیل اسلام در زمان غیبت است، از همین توحید آمده است؛ ولایت فقیه یعنی ولایت اسلام و احکام اسلامی. قرن‌ها پيش شیخ مفید، شیخ طوسی، جناب صاحب جواهر و علمای بزرگی مساله ولایت فقیه را مطرح کرده بودند، چون این مساله مساله توحید است. پس این شرط اول است که باید اسلام و توحید را خوب بشناسیم.

شرط دوم سقوط نکردن در بحران‌ها تهذیب نفس است. عده‌‌ای هستند که اسلام شناس هستند و حتی عالم دینی هم هستند اما چون نفس خودشان را مهذب نکرده‌‌اند در مقابل حق ایستادند. اینکه بعضی هم لباسي‌های ما مقابل حق ایستادند، به خاطر این است که نفس خود را تربیت نکردند. لذا وقتی حق در مقابل هواهای نفسانی ایشان ایستاد، این‌ها با خود حق هم مبارزه کردند.

بی‌بصیرتی حق شناسان با تقوی را هم زمین می‌زند

شرط دوم این است که باید انسان با بصیرت باشد. عامل بصیرت بسیار بسیار کلیدی است و حضرت آقا تاکید کردند و در آیات و روایات، هم بر این نکته بسیار تاکید شده است. بصیرت یعنی چه؟ یعنی چشمها را باز کنیم تا سرمان کلاه نرود. یعنی آدرس اشتباهی نرویم. کسي به ما نزدیک نشود و به نام حق ما را فریب دهد.

عده‌‌ای هستند اهل شناخت حق هستند، تهذیب نفس هم کرده‌‌اند و بی‌تقوا نیستند اما چون بصیرت ندارند، سقوط می‌کنند. حق را قبول دارند اما در مصداق حق سر از شیطان در می‌آورند.

ابن ابی الحدید روایت می‌کند که البته این حدیث در بحار الانوار و سایر منابع شیعی هم آمده است می‌گوید: روزی پیغمبر خدا خطاب صلی الله علیه و آله به حضرت امیر علیه‌السلام فرمودند: "ای علی علیه‌السلام خداوند متعال جهاد و مبارزه و جنگ با فتنه زده‌ها را برتو واجب کرده است درحالی که جهاد با مشرکین را برمن واجب کرده است."

مظلومیت حضرت علی علیه‌السلام را ببینید. امیرالمومنین علیه‌السلام با تعجب می‌فرمایند: یا رسول الله صلی الله علیه و آله این فتنه‌‌ای که من باید با آن مبارزه کنم چیست؟ که حضرت پاسخ دادند: یا علی علیه‌السلام کسانی که تو باید با آن‌ها مبارزه کنی، کسانی هستند که به توحید، اسلام و رسالت من پیغمبر خدا شهادت می‌دهند، در حالی که با سنت من مخالفت می‌کنند." تعجب امیرالمومنین علیه‌السلام بیشتر می‌شود و می‌پرسد: "ای رسول خدا صلی الله علیه و آله اگر این‌ها مثل من شهادت به توحید می‌دهند پس چرا من باید با این‌ها مبارزه کنم پیامبر صلی الله و علیه و آله فرمودند که به خاطر دو عامل اساسی؛ یک به خاطر بدعت‌هایی که در دین وارد می‌کنند و دوم به خاطر اینکه با امر ولی خدا مخالفت می‌کنند.

زمانی با ولایت محک می‌خوریم که نظر ما مخالف با تشخیص ولی فقیه باشد

برای اهل ایمان فتنه از سنت‌های الهی است و اهل ایمان باید منتظر فتنه باشند. کفار که به فتنه نیاز ندارند. ما با ولایت محک می‌خوریم. کم نبودند که با ولایت محک خوردند.

محک خوردن ولایت مال زمانی است که تشخیص ما مخالف نظر و تشخیص ولی فقیه است. زمانی که خلاف دیدگاه ایشان داشته باشیم درآن موقع باید تبعیت کنیم.

چرا صانعی که مخالفت با ولايت فقيه را در حد شرک به خدا می‌دانست، به این روز افتاد

يك مصداق را عرض می‌کنم آقای صانعی که این نبود، ایشان یک آدم بسیجی و حزب اللهی به معنای واقعی بود، آقای صانعی در سخنرانی شب هفت امام راحل می‌گوید که من به عنوان یک مساله شرعی می‌گویم که تخلف از فرمان آیت الله خامنه‌‌ای خروج از ولایت الله و ورود به ولایت شیطان است، می‌گوید اگر ولی فقیه حکمی‌صادر کرد ودیگران تبعیت نکردند این درحد شرک به خدای متعال است، می‌گوید هنگامی که ولی فقیه حکمی داد مراجعه به دیگران معصیت شرعی است. این آقای صانعی الان چی شده است؟ این‌ها تا زمانی با ولایت بودند که نظراتشان همسو با نظر ولایت بود. ولی زمانی که دیدند نظر رهبری خلاف این‌هاست زاویه پیدا کردند.

رهبری فرمودند که تخریب نکنید، اما نقد عالمانه کنید. بر همين اساس ما این پرسش را مطرح می‌کنیم چرا آقای هاشمی که دو ماه قبل از انتخابات88 در مصاحبه‌ای درپاسخ به این سئوال که اگر بین شما و رهبری اختلاف شود شما چه می‌کنید؟ می‌گوید با هم صحبت می‌کنیم، اگر به توافق نرسیدیم، او رهبر است و من رهرو؛ من وظیفه دارم و حجت دارم که از او تبعیت کنم. آقای هاشمی چه شد که در آن نامه کذایی که به مقام معظم رهبری نوشتید و سلام علیک که نبود هیچ، ایشان را تهدید به اغتشاش می‌کنید؟ چون نظر رهبری هم نظر شما نیست؟ این کجا ولایت‌مداری است.

مشکل اصلی حضرت علی علیه‌السلام طلحه و زبیر بودند نه معاویه

مشکل امیرالمومنین علیه‌‌السلام این بود که اهل ولایت با ایشان زاویه پیدا کردند مشکل، حضرت علی علیه‌‌السلام معاویه نیست بلکه امثال طلحه و زبیر ولایتمدار بودند که درنهایت با امام زاویه پیدا کردند.

درجریان آتش زدن خانه حضرت زهرا سلام الله علیها، زبیر درحمایت از امیرالمومنین علیه‌‌السلام شمشیر کشید، خلع سلاحش کردند و کتکش زدند. چرا زبیر کارش به اینجا کشید که برعلیه امام شمشیر کشید؟

گفتمان جبهه پایداری همین است که ما باید در ولایتمداری‌مان پایدار بمانیم. اسلام گفته تا زمانی که علما در مسیر حق بودند از آنها تبعیت کنید وگرنه با آنها مبارزه کنید.

سخنان 10 سال پیش آیت الله مصباح در فتنه اخیر تایید شد

فتنه 88 چه اتفاقی افتاد فتنه 88 یکی از الطاف بزرگ خداند بود. خدا نظام را غربال کرد و نا خالصی‌ها را بیرون ریخت. مقام معظم رهبری فرمودند فتنه 88 نظام را بیمه کرد.

زمانی كه رهبری در29 خرداد سخنرانی کردند هنوز یک عده خواب بودند و خواب ماندند تا درجریان فجایع عاشورا تازه بعضی بیدار شدند و فهمیدند اینها دشمن امام حسین علیه‌السلام بودند.

 در فتنه 88 دوجريان داشتیم که جریان اول اصلاح طلبان و سران فتنه بودند. حضرت علامه مصباح که مقام معظم رهبری در خصوص ایشان اظهار داشتند که ایشان عقبه تئوریک نظام هستند، در سخنرانی بیش ازخطبه نماز جمعه درزمان حاکمیت اصلاحات فرمودند بعضي اصلاح طلب‌ها به اسلام اعتقادي ندارند. درفتنه اخیر این موضوع روشن شد.

مقام معظم رهبری در سفر قم فرمودند که در فتنه 88 فتنه گران اهداف کثیفی داشتند و شما بعداً می‌فهمید که این‌ها دنبال چه بودند. وقتی فتنه‌گران را دستگیر می‌کردند از دفتر مشاور عالی حقوقی موسوی این سند را پیدا کردند "پیش به سوی قانون اساسی نوین ایران"! درجلسات زیر زمینی خود در طول سال‌های گذشته در دفتر آقای مهدی هاشمی، خاتمی، موسوی و دیگران جلسات مختلفی برای براندازی نظام داشتند. یکی از کارهایی که کردند این بود که گفتند در سال 88 اگر پیروز شدیم چه کنیم؟

گفتند باید یک قانون اساسی تهیه کنیم که درصورت پیروزی این را پیاده کنیم. دراین قانون اساسی جمهوری اسلامی را به جمهوری تغییر دادند و هرجا اسلام خدا و پیغمبر و وحی بود، را حذف کردند. حتی آموزش زبان عربی را هم در این قانون اساسی حذف کردند. اینها دنبال براندازی حکومت نبودند دنبال براندازی اسلام بودند.

علی رغم اینکه دو سال از فتنه گذشته مقام معظم رهبری به کرات راجع به فتنه صحبت می‌کنند. فتنه 88 فتنه آغازگر بود و تمام نشد و نبايد فراموش شود اینها دست برنداشته‌‌اند و جریان جدید اصلاح طلبی را هم مدیریت می‌کنند.

جریان دوم در فتنه 88 به ظاهر اصولگرایانی بودند که در واقع از فتنه گران حمایت می‌کردند. درفتنه 88 یک عده‌‌ای 9 دی را بوجود آوردند. یک عده‌‌ای خواص بابصیرت داشتیم که اینها از روز اول به میدان آمدند و یک عده جریان‌های مثل اصلاح طلبی بودند که ما از این‌ها هم توقع نداریم. یک عده‌‌ای هم بودند که هنوز تکلیفشان روشن نیست. برخی خواص اصولگرایی هم جزو اینها هستند.

کسانی که سکوت تاجرانه می‌کنند، یک روز علیه نظام اقدام تاجرانه می‌کنند

مقام معظم رهبری وسط فتنه فرمودند کسانی که تریبون به دست دارید، بیایید و روشنگری کنید، چرا یک عده‌‌ای سکوت اختیار کردند و یک عده‌‌ای از این سکوت حمایت هم کردند. درهمین مجلس که به اصطلاح مجلس اصولگر است. برخی از خواص این مجلس آمدند از این ساکنین حمایت کردند و موضعی علیه فتنه گران نگرفتند.

سکوت برخی جریان‌های اصولگرایی در فتنه، به تعبیري یک سکوت اراده بود و داشتند با نظام معامله می‌کردند. شاید فکر کردند که از کجا معلوم که این فتنه‌گرها پیروز نشوند، اگر پیروز شدند، تکلیف ماچیست؟ عجب ما سکوت اختیار کنیم و با نظام و دین خدا تجارت کنیم! کسانی که سکوت تاجرانه می‌کنند یک روزی ممکن است برعلیه نظام اقدام تاجرانه کنند. کسانی که درغربت مسلم ابن عقیل سکوت تاجرانه کردند چه برسرشان آمد؟ کارشان به جایی رسید که روز عاشورا قیام تاجرانه برعلیه امام حسین علیه‌السلام کردند. کسانی که در مورد ندای هل من ناصر مقام معظم رهبری سکوت تاجرانه کردند آیا اینها زاویه پیدا نکرده‌‌اند؟

حرف جبهه پایداری چیست؟ می‌گویند ما نه دنبال قدرتیم و نه دنبال ثروت، کسانی دارند درخصوص شاخص‌ها صحبت می‌کنند که خیلی‌هایشان کاندید نشده‌‌اند. یکی از آنها همین شخصیت عزیز، جناب دکترلنکرانی است؛ ایشان کاندید نشده‌‌اند اما روشن‌گری می‌کنند.

جبهه پايداري به‌خاطر رسوايي جريان نفاق اصرار دارد در ميدان بماند

جبهه پایداری مطالبی را می‌خواهد روشن کند: یکي اینکه جریان فتنه 88 را فراموش نکنید. دوم کسانی که در فتنه 88 که در مقابل هل من ناصر مقام معظم رهبری سکوت کردند، ما میدان را به دست این‌ها نمی‌دهیم. این‌ها از ولی خدا دفاع نکردند. جبهه پایداری به خاطر رسوایي جریان نفاق اصرار دارد که در میدان بماند. هیچ وقت در طول تاریخ اسلام ما نفاق را به صورت گمشده نداشتیم. حتی زمان پیغمبر و امیرالمومنین چه علمایی که منافق بودند.

حضرت امام درجلد 14 صحیفه می‌فرمایند که این قدرت‌های بزرگ همه چیزی دارند، ملی هم دارند مذهبی هم دارند، کسانی که در ظاهر لباس پیغمبر خدا تنشان است و بر علیه دین خدا حرف می‌زنند. درجریان نفاق یک عده معاویه صفت هستند و یک عده هم زبیر صفت؛

برخی می‌خواستند با همه باشند حتی با حسنی مبارک

یکی از نشانه‌های نفاق این است که با همه افراد نشست و برخاست دارند. حضرت امیر المومنین علیه‌السلام می‌فرمایند کسی که با همه وفاق دارد منافق است. کسانی که در فتنه سقوط کردند، می‌خواستند با همه باشند همه را داشته باشند. هم رهبری را داشته باشند وهم فتنه گرها را؛ حتی بعضی‌های‌شان می‌خواستند با حسنی مبارک هم باشند! بعضی از این‌ها سال قبل با حسنی مبارک ملاقات کردند و بعداً آقا نکاتی فرمودند. شما مجلسی‌ها چرا بدون اذن رهبری چنین کارهای خطرناکی دست می‌زنید؟ می‌خواهید با همه باشید حتی حسنی مبارک!

نکته سوم در جریان نفاق این است که باید با هر کسی که دشمن دین است، مبارزه کنیم، حتی اگر از خانواده خودمان هم باشد.

امام حسین علیه‌السلام فرمودند که شما مال وجان‎تان را در راه خدا ندادید و با خانواده‌تان مبارزه نکردید.

آقا شما بچه‌ات فتنه گر بود با او مبارزه نکردی، زنت فتنه‌گر بود، مبارزه که نکردی هیچ، حمایت هم کردی!

آقای هاشمی شما این‎همه در انقلاب سابقه داشتی، پسرت مهدی هاشمی یکی از موثرترين افراد فتنه 88 بود اما شما از او حمایت کردی. مهدی هاشمی چهار سال برای خیابان کشی‌های 88 جلسات زیر زمینی گرفت.  اگر دیدید کسی به خاطر حزب، بستگان و خانواده به ناحق از کسی حمایت کرد، از او دوری کنید، این راهبرد اسلام است.

صد درصد! (گفت و شنود)


گفت: يكي از حاميان فتنه آمريكايي- اسرائيلي 88 كه براي بي بي سي هم نظرات شرعي(!) مي داد، در ديدار با تعدادي از دانشجويان بر ضرورت مقابله با ظلم و ظالم تاكيد ورزيده است.
گفتم: يعني از اينكه در فتنه 88 با آمريكا و اسرائيل و انگليس و منافقين و بهايي ها و ماركسيست ها و سلطنت طلب ها همراهي و همكاري كرده بود پشيمان شده و توبه كرده است؟!
گفت: اي بابا! اصلاً به روي خودش هم نياورده!
گفتم: حتما از آمريكا و اسرائيل و انگليس و ديكتاتورهاي عرب به عنوان ظالم و ستمگر اسم برده است.
گفت: كجاي كاري؟! مگر كسي كه در فتنه 88 با آمريكا و اسرائيل همراهي داشته است جرأت مي كند آنها را ظالم و ستمگر بنامد؟!
گفتم: پس منظورش چيست؟ و اصلا با آن سابقه اي كه دارد چي شده كه از مبارزه با جنايتكاران حرف زده است؟
گفت: اتفاقا در همان سخنراني انگيزه خود را لو داده و گفته است «بعضي از همدست هاي جنايتكاران به ظاهر عليه ظلم و ستم موضع مي گيرند تا هويت خود را پنهان كنند.»
گفتم: چه عرض كنم؟! شخصي مي گفت؛ كساني كه صد درصد نسبت به چيزي اطمينان دارند، آدم هاي قابل اعتمادي نيستند. از او پرسيدند؛ چقدر به اين حرف خودت اطمينان داري؟ جواب داد؛ صد درصد!

حسن یوسفی اشکوری؛ از روحانی انقلابی تا عکس با دختر بی‌حجابش در آلمان

 حسن یوسفی اشکوری از افرادی بود که در کنفرانس برلین حضور یافت و به بیان مطالبی علیه نظام و مبانی دین مبین اسلام پرداخت.

 

 

سخنرانی در جمع اهالی اشکور در ایام پیروزی انقلاب اسلامی

 

عکس یادگاری با دختر بی‌حجابش در آلمان

چند كلمه هم از تبليغاتچي حزب رستاخيز


«علي معلم»(تبليغاتچي كروبي در انتخابات) شامگاه 9 دي در برنامه زنده تلويزيوني «هفت» با تجليل ويژه از جشنواره هاي سينمايي «كن» و «اسكار» گفت: «جشنواره فيلم فجر را انقلاب اسلامي به جامعه ايراني تحميل كرد!» وي چندي پيش نيز در اين برنامه سياست هاي فرهنگي جمهوري اسلامي را ادامه سياست هاي «مهرداد پهلبد»(وزير فرهنگ و هنر رژيم ستم شاهي) دانسته بود!
معلم، مدير مسئول يكي از مستهجن ترين نشريات سينمايي است كه ماهنامه وي به سبب ترويج فيلم هاي اروتيكال و تبليغ آثار هنري همجنس گرايانه توقيف شد، اما پيوند وي با جريان فتنه و جريان انحرافي باعث شد كه عليرغم نقش آفريني در حوادث انتخابات سال 1388 به عنوان «داور» جشنواره فيلم فجر انتخاب شود.
برنامه تلويزيوني «هفت» را «فريدون جيراني» سردبير سابق هفته نامه «سينما» اداره مي كند. جيراني از دهه 1370 در اين هفته نامه به تبليغ فيلم فارسي هاي عصر ستم شاهي پرداخت تا جايي كه عملكرد وي با اعتراضات وسيع نمايندگان مجلس پنجم مواجه شده بود.
در برنامه جمعه شب(9 دي) نيز «سعيد، ق» يكي از نويسندگان ماهنامه سينمايي فيلم كه سردبيري آن را نويسندگان روزنامه «رستاخيز»(ارگان حزب رستاخيز در رژيم پهلوي) برعهده دارند، بيش از 30 دقيقه اجازه يافت تا از فيلمي مستهجن كه مايه هاي همجنس بازي را رواج مي دهد، دفاع كند. وي ادعا كرد كه اگر كسي در ايران نقد قدرت كند «بابايش را درمي آورند»! و توضيح نداد چطور افرادي مانند ايشان كه تبليغات چي حزب رستاخيز بوده است مي تواند آزادانه و برخلاف اعتقادات مردم حرف بزند!؟ و نه تنها كسي با او كاري ندارد، بلكه برخي از آنها «داور جشنواره» مي شوند و برخي ديگر از دولت جايزه هم مي گيرند!
گفتني است كه اينگونه سوءاستفاده ها از برنامه تلويزيوني مي تواند خدمات فراوان رسانه ملي را در اذهان عمومي مخدوش كند و از اين روي پيشگيري از اين موارد براي مسئولان و مديران محترم صدا و سيما يك ضرورت تلقي مي شود.

کوچک‌زاده: آقای لاریجانی! شما وکیل من نیستید

دکتر مهدی کوچک‌زاده نسبت به خبر برخی سایت‌های خبری مبنی بر اعلام شکایت رئیس مجلس علیه رئیس سازمان هدفمندی یارانه‌ها واکنش نشان داد.

به گزارش رجانیوز، این عضو جبهه پایداری انقلاب اسلامی در وبلاگ شخصی خود نوشته است:

در خبر‌ها آمده است که: «آقای لاریجانی به عنوان رئیس مجلس شورای اسلامی به وکالت از همه نمایندگان مجلس شورای اسلامی از رئیس سازمان هدفمندی یارانه‌ها شکایت دارد که یکی از اعضای هیئت رئیسه مامور پیگیری آن است.»

من اطمینان دارم در روز این واقعه زشت نماینده فریمان با منطقی محکم به رئیس سازمان هدفمندی یارانه‌ها کتک زد و تعرض از جانب او آغاز شد.

من ایمان دارم که «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ کانَ اللَّهُ سَمیعاً عَلیماً

 خداوند، بانگ برداشتن به بدزبانى را دوست ندارد، مگر [از] کسى که بر او ستم رفته باشد، و خدا شنواىِ داناست. النساء: ۱۴۸

من با چشمان خودم دیدم بعد از تعرض نماینده فریمان به مرادی، عده‌ای از نمایندگان مرادی را که قصد داشت سیلی خورده را جبران کند، به حمایت از هم صنفیشان به باد فحش و ناسزا و تعرض گرفتند و زیر گلوی او در اثر همین تعرض‌ها برید و خون آمد و بعد که در اثر هجوم دسته جمعی انسانی! عده‌ای خزیده در لباس وکالت مردم، مرادی ناتوان و مستاصل شد خطاب به رئیس مجلس با فریاد چیزی گفت که من نشنیدم ولی آقای لاریجانی آنهمه ظلم را ندید و آن» جهر بالسوء «را دستمایه نابود کردن مرادی قرار داد و از تریبون باز مجلس او را بی‌حرمت کرد!

این بار اولی نبود که آقای لاریجانی با ادبیاتی بسیار منصفانه و البته فاخر! کسی را که صدایش شنیده نمی‌شود و تریبونی در اختیار ندارد از تریبونی که ملت ایران می‌شنوند بی‌ادب و هتاک و توهین گر خطاب می‌کرد من نمی‌دانم این همه ظلم و بی‌مروتی در کدام مکتب آموزش داده می‌شود!!؟؟ و این دنیای پست و پست‌های رفتنی چقدر ارزش دارند که انسان اینگونه ناروا به ظلم دست بیالاید و ماجرایی را کاملا وارونه جلوه دهد؟

می‌گویند مرادی به مجلس توهین کرده ولی نمی‌گویند سال‌ها پاسداری و سرداری امثال مرادی برای حفظ کیان این نظام و مجلسش بوده تا شما امروز بر کرسی‌های آن تکیه بزنید و خود را در راس امور بدانید و فراموش کنید که در صدر مشروطه قرار بود اینجا» عدالتخانه «باشد! و امروز برای چندمین بار کرسی نشینان آن سیلی به گوش میهمانانش می‌نوازند حالا یک بار هم یک با غیرتی پیدا شده و بدون واهمه از دست دادن پست و مقامش در صدد دفاع از شرف انسانی خویش برآمده چرا آنرا دعوای دولت و مجلس نمایش می‌دهید!؟

آقای لاریجانی من از ابتدای مجلس به ریاست شما رای ندادم و امروز هم شما وکیل من نه در این امر و نه در هیچ امر دیگری نیستید اگر هم بودید عزلتان کردم!

می‌دانم این نوشته برایم هزینه خواهد داشت اما بر اساس کلام مولای مظلومم امام سجاد علیه السلام که فرمود:

» اللهم انی اعتذر الیک من مظلوم ظلم به حضرتی فلم انصره «

همه تبعات آنرا به جان می‌خرم ولی در برابر ظلم سکوت نمی‌کنم!

مهدی کوچک‌زاده

نماینده مردم شریف تهران، ری، اسلامشهر و شمیرانات

انتقاد و اعتراض شدید امام‌جمعه همدان از شعارهایی در نمازجمعه ۹دی این شهر  

ایسنا نوشت:

سخنران قبل از خطبه‌هاي نماز جمعه همدان در روز نهم دي‌ 90، استاندار همدان بود كه در دقيقه سي‌وپنجم سخنراني وي، حدود 15 تا 20 نفر با سردادن شعارهايي عليه برخي از اعضاي دولت، قصد اخلال در سخنراني "كرم‌رضا پيريايي" را داشتند كه اين اقدام آنها با واكنش شديد نماينده ولي‌فقيه در استان و امام جمعه همدان، مواجه شد.
 
استاندار همدان كه دقايق پاياني سخنراني خود را پشت سر مي‌گذاشت، جملات آخر سخنان خود را كه با محور تدبير ولايت‌فقيه در برخورد با فتنه بود، به پايان مي‌رساند كه خطاب به شعاردهندگان، اظهار داشت: براي آنكه تقدس نماز جمعه را بر هم مي‌زنيد، صلاح نمي‌دانم ادامه بدهم.
 
پس از سخنراني استاندار، كه طبق برنامه زمان‌بندي شده، بايد خطبه‌هاي نماز جمعه انجام مي‌شد، همگان متوجه شدند كه امام‌جمعه همدان، آيت‌الله "غياث‌الدين طه محمدي"، نسبت به اقدام افراد مذكور اعتراض و قصد ترك محل اقامه نماز جمعه را دارد كه پس از 25 دقيقه پا درمياني اعضاي ستاد نماز جمعه و معتمدين شهر همدان، وي پشت تريبون نماز جمعه حاضر شد و با انتقاد شديد از اقدام صورت گرفته از سوي تعدادي انگشت‌شمار در نماز جمعه، خطبه‌هاي خود را شروع كرد.
 
آيت‌الله "غياث‌الدين طه محمدي"، نماينده ولي‌فقيه در استان و امام جمعه همدان، كه از حركت ناشايست چند نفر معترض ناراحت شده بود، گفت: اراده كرده بودم تا در نماز جمعه امروز، به‌خاطر همين حركت حاضر نشوم.
 
نماينده ولي‌فقيه در استان همدان در شروع خطبه‌ها، شديدا حركت اين افراد را محكوم و از سخنراني استاندار همدان قدرداني كرد . در ادامه عين سخنان نماينده ولي‌فقيه در استان و امام جمعه همدان منتشر مي‌شود:
 
«من روم نمي‌شه شما و خودم را به تقواي الهي دعوت كنم، با اين بي‌تقوايي‌هايي كه امروز ديدم، من تصميم گرفته بودم امروز جزما نماز جمعه نخوانم، به خاطر اشتباه بزرگي كه اين آقايان، قيم ما بودند، اختيار ما را داشتند بساط ما را به هم بريزند. نماز جمعه سمبل اتحاد، صفا و صميميت است. حالا گاهي به عامل نفاق، دودلي و كينه‌توزي مبدل مي‌شود. اين عزيزاني كه خيلي سوپر انقلابي هستند، مي‌خواستند بروند و هر جاي شهر آقاي استاندار را ترور كنند، ما حرفي نداشتيم اما حرمت نماز جمعه را نبايد مي‌شكستند. شما حرمت‌شكني كرديد، بسيار اشتباه كرديد.{در اين لحظه مردم با تكبير از امام جمعه همدان حمايت كردند} آقايان از هزار فرسخ دست به آتش دارند فكر مي‌كنند تخم دو زرده زاييده‌اند. ما به يك اعتبار 30 سال، يك اعتبار 10 سال تو اين استان شب و روز جون مي‌كنيم، تمام آتش اختلافات را خاموش كنيم، مردم يكپارچه بشوند، گوش به نداي آن منادي بزرگ وحدت امام(ره) عزيز، اين منادي حي و حاضر، رهبر عزيز انقلاب. آقايان با يك اشتباه و تندرويهاي فكرنكرده و ناشيانه، بيايند بساط ما را به هم بريزند. شما راست مي‌گوييد، خيلي درد دين داريد، خوب اين استاندار كه توي جيب من نيست، توي جيب نماز جمعه هم كه نيست، برويد ترورش كنيد، شما حق نداريد قداست نماز جمعه را بشكنيد، حق نداريد در نماز جمعه به كسي توهين كنيد. خدا شاهد است، به جان همه شما قسم، منو به خون شهدا قسم دادند، برگشتم. من رفته بودم. مگر شما مردم را خريده‌ايد؟ شما تفكر داريد، تز داريد؟ اولا كه صد درصد اشتباه مي‌كنيد. سالي كه نكوست از بهارش پيداست. شما اگر واقعا هم دلسوزيد، حاليتون نيست. شما فكر مي‌كنيد ما بچه‌ايم؟ آسان هست اين همه سلايق، اين همه گرايش، اين همه مردم را در سر سفره حاضر كردن؟(حضور و وحدت مردم در نماز جمعه) مفت و مجاني كه جنابعالي بياييد در اينجا شعار بدهيد، خيلي سوپر انقلابي هستيد، برويد خودتان را درست كنيد، عقل داشته باشيد. اين تندرويها غير خرابكاري، هيچي توش نبوده و نخواهد هم داشت. اتفاقا من مي‌خواستم امروز در خصوص اتفاق بزرگ "نهروان" صحبت كنيم. نهروانيان نماز نمي‌خواندند كه مي‌خواندند، نهروانيان روزه نمي‌گرفتند كه سالي 12 ماه روزه مي‌گرفتند، نهروانيها قرآن نمي‌خواندند كه مي‌خواندند، كج فهمي داشتند، مي‌گفتند، علي(ع) كافر است علي(ع) كافر است، خوب منم كافرم، فقط جنابعالي و شما چند نفر كه معلوم نيست چه‌كاره هستيد، از كجا آمده‌ايد، كسي شما را تحريك كرده، تعادلتان را از دست داده‌ايد، اميد آبروي اسلام را برديد. آيا ما تو كشور و تو دنيا بدنام نشديم؟ امروز ما حالا چطور سر بلند كنيم توي استانهاي ديگر، كه ما همدان "دارالمومنين" و "دارالمجاهدين" هستيم؟ وقتي بلد نيستيد، مي‌خواهيد سرمه بكشيد، كور مي‌كنيد. خواهش مي‌كنم آن سرمه هم مال خودتان باشد.
 
يعني چه؟ قداست نماز جمعه، حرمت نماز جمعه، اينجا همه حق دارند، راست مي‌گوييد؟ اينها هيچ چيز را از دست شما نگرفته‌اند. شما برويد تمام ميدانهاي بزرگ شهر هرچه مي‌خواهيد بنويسيد، هر چي مي‌خواهيد شعار بدهيد، داد بزنيد. نماز جمعه تمام سليقه‌ها، تمام گرايشها، تمام اشخاص، دونه دونه حق آب و گل دارند، چه حق داريد بياييد مردم را دلزده كنيد، دلسرد كنيد؟ علاوه بر اين، اين بنده خدا صحبت كرد، كجاي صحبتهايش عيب داشت، غير از اينه كه شما مريضيد...؟!
 
"ابن‌ملجم" هم وقتي علي(ع) را كشت، گفت، من بزرگترين خدمت را به اسلام كردم، درست است؟ از كي اجازه گرفته‌ايد؟ چرا نماز جمعه؟ راست مي‌گوييد، برويد جاي ديگر. مگر دانشگاه، استانداري، فرمانداري و ميدانهاي شهر را از شما گرفته‌اند؟ شما چه حق داريد قداست نماز جمعه را بشكنيد؟ من از آقاي استاندار تشكر مي‌كنم، خوب حرف زد. من تفتيش عقايد ندارم كه بروم تو دل افراد، كه ببينم چيه. ظاهر افراد نشانگر باطن آنهاست..."

سایت‌های منسوب به لاریجانی (همچون خبرآنلاین)همچنان از فتنه گران حمایت می‌کنند

ابطحی در گفت‌وگو با فارس:
سایت‌های منسوب به لاریجانی همچنان از فتنه گران حمایت می‌کنند

خبرگزاری فارس: عضو جبهه پایداری با انتقاد از عملکرد سایت‌های منسوب به رئیس مجلس، گفت: متاسفانه سایت‌‌های وابسته به علی لاریجانی همچنان از مرزبندی با جریان فتنه خودداری و و علنا" از دنباله‌های فرهنگی فتنه‌گران حمایت می‌کنند.

خبرگزاری فارس: سایت‌های منسوب به لاریجانی همچنان از فتنه گران حمایت می‌کنند

محمدجواد ابطحی نماینده مردم خمینی‌شهر و عضو جبهه پایداری در گفت‌وگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس با انتقاد از عملکرد سایت‌های منسوب به رئیس مجلس شورای اسلامی، گفت: گرچه آقای لاریجانی موضعی دیرهنگام در قبال فتنه گران گرفت، اما نمی‌دانیم چرا سایت‌های وابسته به ایشان هیچ مرزبندی مشخصی با فتنه‌گران ندارند.

وی با بیان اینکه سایت‌های منسوب به آقای لاریجانی از یک مکان مشخص فرماندهی می‌شود، افزود: فرمانده این سایت‌ها همان افرادی هستند که ملت ایران به آنها می‌گویند ساکت فتنه.

ابطحی با بیان اینکه یکی از سایت‌های وابسته به علی لاریجانی فیلتر شده و یکی دیگر از این سایت‌ها به اختلاف در جبهه اصولگرایی دامن و از جریان فتنه حمایت می‌کند، اظهار داشت: فرمانده این سایت‌ها در فتنه ساکت و یا هماهنگ با فتنه عمل می‌کرد.

عضو جبهه پایداری با تاکید بر اینکه سایت‌های منسوب به آقای لاریجانی، هیچ مرزبندی مشخصی با جریان فتنه ندارند، تصریح کرد: متاسفانه سایت‌‌های منسوب به لاریجانی همچنان از مرزبندی با جریان فتنه خودداری و و علنا از دنباله‌های فرهنگی فتنه‌گران حمایت می‌کنند.

وی در پایان تأکید کرد: یکی از سایت‌های منسوب به آقای لاریجانی اخیرا اخباری دروغ به نقل از آقای آشتیانی منتشر کرده بود که از سوی ایشان تکذیب شد؛ این سایت برای اختلاف افکنی در جبهه اصولگرایی تلاش می‌کند و ظاهرا" مصلحت را در اختلاف بین جبهه پایداری و جبهه متحد می‌بیند.

بازخوانی بیانات رهبر فرزانه انقلاب درباره حماسه 9 دی

تأکید رهبر فرزانه انقلاب بر ماندگاری حرکت حماسی امت در راهپیمایپی 9 دی، نشان از اهمیت فوق‌العاده این حضور آگاهانه در تاریخ انقلاب اسلامی دارد.در آستانه اولین سالروز راهپیمایی حماسی 9 دی 88 مروری داریم بر سخنان رهبر حکیم انقلاب درباه این حرکت خودجوش مردمی.


رهبر فرزانه انقلاب در ديدار مردم قم در سالگرد قيام 19 دى ، ده روز بعد از راهپیمایی تاریخی نه دی با بیان اینکه روزهاى سال، به طور طبيعى و به خودى خود همه مثل همند؛ اين انسانها هستند، اين اراده‌‌‌‌‌ها و مجاهدتهاست كه يك روزى را از ميان روزهاى ديگر برميكشد و آن را مشخص ميكند، متمايز ميكند، متفاوت ميكند و مثل يك پرچمى نگه ميدارد تا راهنماى ديگران باشد، اظهار داشتند: روز عاشورا - دهم محرم - فى نفسه با روزهاى ديگر فرقى ندارد؛ اين حسين بن على (عليه السّلام) است كه به اين روز جان ميدهد، معنا ميدهد، او را تا عرش بالا ميبرد؛ اين مجاهدتهاى ياران حسين بن على (عليه السّلام) است كه به اين روز، اين خطورت و اهميت را ميبخشد. روز نوزدهم دى هم همين جور است، روز نهم دىِ امسال هم از همين قبيل است.
ایشان در ادامه تاکید کردند: نهم دى با دهم دى فرقى ندارد؛ اين مردمند كه ناگهان با يك حركت - كه آن حركت برخاسته از همان عواملى است كه نوزدهم دىِ قم را تشكيل داد؛ يعنى برخاسته ى از بصيرت است، از دشمن‌‌‌‌‌شناسى است، از وقت‌‌‌‌‌شناسى است، از حضور در عرصه ى مجاهدانه است - روز نهم دى را هم متمايز ميكنند.

9 دىِ در تاريخ ماند

حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: مطمئن باشيد كه روز نهم دىِ امسال هم در تاريخ ماند؛ اين هم يك روز متمايزى شد. شايد به يك معنا بشود گفت كه در شرائط كنونى - كه شرائط غبارآلودگىِ فضاست - اين حركت مردم اهميت مضاعفى داشت؛ كار بزرگى بود. هرچه انسان در اطراف اين قضايا فكر ميكند، دست خداى متعال را، دست قدرت را، روح ولايت را، روح حسين بن على (عليه السّلام) را مى‌‌‌بيند. اين كارها كارهائى نيست كه با اراده‌‌‌‌ى امثال ما انجام بگيرد؛ اين كار خداست، اين دست قدرت الهى است؛ همان طور كه امام در يك موقعيت حساسى - كه من بارها اين را نقل كرده‌‌‌‌ام - به بنده فرمودند: «من در تمام اين مدت، دست قدرت الهى را در پشت اين قضايا ديدم». درست ديد آن مرد نافذِ بابصيرت، آن مرد خدا.

رهبر حیکم انقلاب ادامه دادند: اينكه من عرض ميكنم روز نُه دى در تاريخ ماندگار است، به خاطر اين است. مردم بيدارند؛ همين است كه كشور شما را نگه داشته است عزيزان من! همين است كه انقلابتان را حفظ كرده است؛ همين است كه جرأت سران استكبار را از آنها گرفته است كه بخواهند به ملت ايران حمله كنند؛ ميترسند. حالا در تبليغات، زيد و عمرو و بكر را ميكشند جلو، بمباران تبليغاتى ميكنند؛ اما حقيقت قضيه چيز ديگرى است. دشمن حقيقى آنها ملت ايران است، دشمن حقيقى آنها ايمان و بصيرت ملت ايران است، دشمن حقيقى آنها همين غيرت دينى جوانهاست كه ميجوشد. يك وقتى هم دندان روى جگر ميگذارند، صبر هم ميكنند، بايد هم بكنند؛ اما يك وقت هم آنجائى كه وقت حضور در صحنه است، مى‌‌‌‌آيند توى صحنه.

ایشان با بیان اینکه مسئولين كشور بحمداللَّه چشمشان هم باز است، مى‌‌‌‌بينند؛ مى‌‌‌‌بينند مردم در چه جهتى دارند حركت ميكنند، اظهار داشتند: حجت بر همه تمام شده است، حركت عظيم روز چهارشنبه ى نهم دى ماه حجت را بر همه تمام كرد. مسئولين قوه‌‌‌‌‌ى مجريه، مسئولين قوه‌‌‌ى مقننه، مسئولين قوه‌‌‌‌ى قضائيه، دستگاه‌‌‌هاى گوناگون، همه ميدانند كه مردم در صحنه‌‌‌اند و چه ميخواهند. دستگاه‌‌‌‌‌‌ها بايد وظائفشان را انجام بدهند؛ هم وظائفشان در مقابل آدم مفسد و اغتشاشگر و ضدانقلاب و ضدامنيت و اينها، هم وظائفشان در زمينه‌‌‌ى اداره‌‌‌‌‌‌ى كشور. مسائل كشور كه فقط مسائل مربوط به اغتشاشگران نيست؛

راهپيمائى حكومتى!

رهبر فرزانه انقلاب ادامه دادند: گفتند راهپيمائى حكومتى! بى عقلها نفهميدند كه با اين حرف دارند حكومت را تعريف ميكنند؛ دارند از حكومت تمجيد ميكنند. اين چه حكومتى است كه در ظرف دو روز - روز عاشورا (يكشنبه) آن خباثتها را راه انداختند، روز چهارشنبه اين حركت عظيم راه افتاد - ميتواند يك چنين بسيج عظيم ملى را در سرتاسر كشور بكند؟ امروز كدام كشور ديگر، كدام حكومت ديگر چنين قدرتى دارد؟ قوى‌‌‌‌ترين حكومتهاى دنيا و ثروتمندترينشان - كه ولخرجى‌‌‌‌هاى زيادى هم براى جاسوس پرورى و خرابكارى و تروريست پرورى دارند - اگر همه ى تلاششان را هم بكنند، نميتوانند ظرف

دو روز، صد هزار نفر آدم را بياورند توى خيابانهاى شهرشان يا كشورشان. چند ده ميليون انسان در سرتاسر كشور بيايند! اگر به دستور حكومت آمده باشند، اين خيلى حكومت مقتدرى است؛ پس خيلى حكومت قوى‌‌‌‌اى است كه اينجور امكان بسيج را دارد. اما حقيقت غير از اين است؛ حقيقت اين است كه در كشور ما حكومت و مردمى وجود ندارد - همه يكى اند - مسئولين حكومت، از شخص حقير اين بنده گرفته تا ديگران، هر كدام قطره‌هائى هستيم در اقيانوس عظيم اين ملت.

لحظه را بايد شناخت

رهبر انقلاب اسلامی در ديدار با اعضای شوراى هماهنگى تبليغات اسلامى‌ در تاریخ 29دی 88 فرمودند: لحظه را بايد شناخت، نياز را بايد دانست. فرض بفرمائيد كسانى در كوفه دلهاشان پر از ايمان به امام حسين بود، به اهل‌بيت محبت هم داشتند، اما چند ماه ديرتر وارد ميدان شدند؛ همه‌شان هم به شهادت رسيدند، پيش خدا هم مأجورند؛ اما كارى كه بايد بكنند، آن كارى نبود كه آنها كردند؛ لحظه را نشناختند؛ عاشورا را نشناختند؛ در زمان، آن كار را انجام ندادند. اگر كارى كه توابين در مدتى بعد از عاشورا انجام دادند، در هنگام ورود جناب مسلم به كوفه انجام ميدادند، اوضاع عوض ميشد؛ ممكن بود حوادث، جور ديگرى حركت بكند. شناسائى لحظه‌ها و انجام كار در لحظه‌ى نياز، خيلى چيز مهمى است.

ایشان به حماسه نهم دی نیز اشاره کردند و اظهار داشتند: شوراى شما بحمدالله اين خصوصيت را داشته است. دلائل زيادى هم براى اين هست؛ آخرى‌اش همين نهم دى است؛ قبلش - ده سال قبل از اين - 23 تير است كه اشاره فرمودند؛ آن روز هم نياز لحظه‌ها بود؛ اين يك كار متعارف و معمولى نبود. راهپيمائى مردم در بيست و دوى بهمن با همه‌ى عظمتى كه دارد - كه حالا عرض خواهم كرد - يك كار متعارف است، يك كار روان‌شده است، شناخته‌شده است، متوقع است كه انجام بگيرد و انجام ميگيرد؛ اما بيست و سه‌ى تير در سال 78، يك كار متعارف نبود، يك كار متوقع نبود؛ اهميت داشت كه اين مجموعه بداند و بفهمد كه اين كار در آن شرائط، لازم است و آن را انجام بدهد.

قله‌ی فراموش نشدنى

ایشان افزودند: كار نهم دى ماهِ امسال هم همين جور بود. شناختن موقعيت، فهميدن نياز، حضور در لحظه‌ى مناسب و مورد نياز؛ اين اساس كار است كه مؤمن بايد اين را هم با خود همراه داشته باشد تا بتواند وجودش مؤثر بشود؛ آن كارى را كه بايد انجام بدهد، بتواند انجام بدهد. خوب، الحمدلله شوراى هماهنگى تبليغات اين خصوصيت را داشته است، نشان داده است؛ هم در دهه‌ى اول، در اوضاع و احوال گوناگون آن دهه - در دوران دفاع مقدس، قبل از دفاع مقدس، بعد از دوران دفاع مقدس - هم بعد از رحلت امام در مناسبتهاى مختلف كه قله‌هائى را در تاريخ ما به وجود آورد. يكى از اين قله‌هاى فراموش نشدنى، همين نهم دى امسال بود.

مردم ايستادند

رهبر فرزانه انقلاب در بيانات خود در دیدار با رییس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، با بیان اینکه مردم ايستادند، آخرين نمونه‌اش هم همين فتنه‌ى سال 88 بود که مردم ايستادند، اضافه کردند: همان كسانى كه به كسان ديگرى غير از منتخَب رأى داده بودند، همانها هم در مقابل آنها ايستادند. لذا ديديد در نه دى، در 22 بهمن، همه شركت كردند؛ همه آمدند. اين نشان‌دهنده‌ى اين است كه فتنه‌گران و فتنه‌انگيزان يك اقليت معدودند؛ منتها دروغ گفتند، خواستند مردم را دنبال خودشان بكشانند. اولِ كار موفق هم شدند؛ بعد كه چهره‌شان آشكار شد، نقابشان در خلال حرفها و كارهاى گوناگون افتاد، مردم از اينها رو برگرداندند. بنابراين، مردم ايستاده‌اند.


ما پيش رفتيم

ایشان در ديدار جهادگران بسيج سازندگى نیزبه حماسه نهم دی اشاره و افزودند: حركت نه دى را مى‌بينيم، حركت 22ى بهمن را مى‌بينيم، حضور عظيم در انتخابات را مى‌بينيم؛ اينها معناش چيست؟ معناش اين است كه امروز جوانان ما - كه اكثريت قاطع ملت ما هستند - و عموم ملت ما در همان جهت حركت انقلاب اسلامى و با همان ضرب دست انقلاب، رو به فزايندگى هستند، دارند پيش ميروند. پس ما پيش رفتيم.

رهبر انقلاب اسلامی بيانات در جریان سفر به شهر مقدس قم و در اجتماع بزرگ مردم این شهر نیز اظهار داشتند: بعد از اهانتى كه در روز عاشوراى سال 88 به وسيله‌ى يك عده تحريك شده نسبت به امام حسين انجام گرفت، دو روز فاصله نشد كه مردم در روز نه دى توى خيابانها آمدند و موضع صريح خودشان را علنى ابراز كردند. دستهاى دشمن و تبليغات دشمن نه فقط نتوانسته مردم را از احساسات دينى عقب بنشاند، بلكه روزبه‌روز اين احساسات تندتر و اين معرفت عميق‌تر شده است.

ایشان در تاریخ 26 آبان ماه در دیدار مردم اصفهان در روز عید قربان هم به عملکرد مردم اصفهان در جریان فتنه و راهپیمایی نه دی اشاره کردند و تاکید کردند: اصفهانى‌ها در قضاياى گذشته خوب عمل كردند. در برابر فتنه‌ى 88، در روز عظيم نه دى، در آن حركت خودجوش مردمى، عملكرد درخشانى داشتند.

خاطره ای از خشایار محسنی !

مازیار ناظمی در وبلاگش نوشت:

بحث داغ و تند دلالی در فوتبال ایران در نود این هفته بازهم گل کرد. هر چند کم بود ولی ازهم از عادل ممنویم که با چراغ قوه اش نوری به  تاریکی های فوتبال این مملکت می اندازد.منتها در بخشهای متعددی از برنامه نام خشایار محسنی گاهی به عنوان دلال و گاهی به عنوان مدیر باشگاه دی استردا مطرح شد. بد ندیدم خاطره روزگاری که به همراه آری هان راهی ایران شد برایتان دویاره نقل کنم شاید خواندن آن زوایای بهتری از شخصیت ایشان را روشن کند

"خاطرم هست آری هان هلندی تازه به تیم پرسپولیس آمده بود یک شب او را دعوت کردیم برنامه گفتگوی ورزشی جام جم صحبتهای قبل از برنامه گل انداخته بود یه مترجم داشت بنام  محسنی که برای خودش عالمی بود خلاصه بحث کشید به زرنگیهای آقای هان حتما یادتون هست که هان در جام ملتهای اسیا سرمربی چین بود و این تیم در نیمه نهائی ایران را در ضربات پنالتی برد آقای هان بواسطه همان مترجمش که همه کاره او بود به ما می گفت من توی اتاق برانکو ایوانکوویچ در چین میکروفون مخفی کار گذاشته بودم و صحبتهای برانکو ،چلنگر و دادکان را درباره بازی فردا با چین شنود میکردم!!! باور کنید از شنیدن خباثت این آدم خشکم زده بود و حس تنفر عجیبی از شیوه ناجوانمردانه آقای هان از او پیدا کردم البته اون موقع هان و مترجمش خیلی می زدند با فشار برخی مطبوعات جای برانکو را بگیرند مثلا مترجم آری هان به ما می گفت برانکو اردوی تیم ایران را در نزدیکی مرز اتریش برگزار می کنه چون  معشوقه اش در شهر گراتس اتریش است و ... او یک ایرانی بود ولی ببنید پول با وجدان انسانها چه می کند"اینجا

                          تهران - خبر ورزشی جام جم 1385

 آری هان به همراه محسنی و البته جناب یونگ در استودیوی خبر جام جم تابستان ۱۳۸۵

دانلود مستند عاشورا 88

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی هنر ناب اسلامی ، در این مستند خبری ، پس از به تصویر کشیدن مقدمات و پیش گویی ها، فراخوان ها و اعلان های مخالفین جمهوری اسلامی در خارج از کشور پیرامون حرمت شکنی روز عاشورا - آن هم پس از اغتشاشات خرداد 88 ، 13 آبان ، 16 آذر و بی حرمتی به حضرت امام خمینی (ره) ، روز قدس و تشیع آقای منتظری در سال 88 - گوشه هایی از ساختار شکنی ها ، هتک حرمت ها و شعارهایی بر ضد جمهوری اسلامی ، اصل مترقی ولایت فقیه و ... توسط عده قلیلی از نیروهای ضد انقلاب به تصویر کشیده می شود. سپس با نمایش تصاویری مبهم از برخی بی حرمتی ها که نام برده نمی شود ، مانند حمله به نمازگزارن ظهر عاشورا توسط اغتشاش گران و توهین منزجر کننده به یک نیروی بسیجی حافظ امنیت و ...، یاد می شود و ذکر می گردد که در این روز 8 نفر از اغتشاش گران ، مردم و حافظان نظم کشته می شوند.

پس از این موضوع به حمایت افرادی از این حادثه اشاره می کند که برخی از آن ها عبارتند از : مریم رجوی ، سرکرده خونخوار گروهک تروریستی منافقین - عبدالمالک ریگی، سرکرده اشرار شرق کشور و قاتل مظلومان بسیار - اوباما ، رئیس جمهور حامی ترور آمریکا - ایهود باراک /ف وزیر جنگ رژیم منفور و جعلی صهیونیستی - مهدی کروبی ، یکی از سران خائن فتنه که این حرمت شکنان را عزاداران واقعی خواند - میرحسین موسوی ، یکی از سران فتنه که هتاکان و اغتشاشگران روز عاشورا را مردم خداجوی و حامیان اسلام و انقلاب خوانده بود و حامیان خارجی آنان و به اصطلاح اتاق فکر لندن نشین این حرکت شیطانی: بازرگان ، عبدالکریم سروش ، بهاء الله! مهاجرانی ، محسن کدیور و گنجی.

 

آن گاه این مستند به سراغ واکنش دندان شکن مردم در اعتراض به این اعمال خبیثانه پرداخته و حماسه نهم دی 88 را به تصویر می کشد و بیاناتی از رهبر معظم انقلاب در خصوص نمایش دستان قدرت الهی در خلق روز تاریخی 9 دی 88 و ماندگاری این روز را ارائه می نماید. در پایان نیز با موسیقی حماسی مستند را به پایان می رساند.

در این میان مطلب قابل توجه این مستند ، تأکید بر خواست عمومی حماسه سازان 9 دی مبنی بر محاکمه سران فتنه و مسببان حرمت شکنی عاشورا بود که متاسفانه پس از گذشت دو سال تاکنون تحقق نیافته و انتظار عمومی مردم انقلابی از دستگاه قضایی همین مطلب مهم است.

 

 

ردیف عنوان کیفیت حجم زمان دریافت
1 مستند عاشور 88 بالا 109MB 20دقیقه دریافت
2 مستند عاشور 88 متوسط 28MB 20دقیقه

دریافت

عصبانیت پارازیت از شکار پهپاد جاسوس

شبکه صدای آمریکا (voa) که زیر نظر وزارت خارجه آمریکا فعالیت می کند، طی هفته گذشته در تمام برنامه های خود ماجرای شکار پهپاد پیشرفته آمریکایی (RQ-170) توسط متخصصین ایرانی را مورد توجه قرار داد.
برنامه "پارازیت" و مجری لوده اش "کامبیز حسینی" هم سرانجام پس از دو هفته غیبت اجباری -دست اندرکاران این برنامه به دلیل پخش تصاویری از ضرب و شتم مردم آمریکا به دست نیروهای پلیس ایالتی در جریان تظاهرات جنبش "وال استریت" تنبیه شده و به حالت تعلیق درآمده بودند- [1] به همان راهی رفتند که سایر برنامه ها و کارشناسان این شبکه مثل "نوری زاده" رفته بودند؛ مجری پارازیت با دلقک بازی و تشبیه پهپاد فوق پیشرفته جاسوسی آمریکا به "کولر آبی" همه همت خود را به کار بست تا با بی اهمیت جلوه دادن این ماجرا، از عصبانیت و سردرگمی مقامات کاخ سفید بکاهد. او حتی مدعی شد اوباما خود می دانسته که ایران این هواپیما را پس نخواهد داد و اتفاقا به همین خاطر استرداد آن را از ایرانی ها درخواست کرده است چراکه پهپاد در واقع نقش همان "اسب تروا" ی معروف را ایفا می کند و با این تدبیر اوباما، ایرانی ها گول خورده اند!!
توجیه خنده دار پارازیت برای ماست مالی اشتباه اوباما آنچنان رقت انگیز به نمایش درآمد که به جای تسلی، بیشتر موجب تمسخر سازندگان این برنامه شد.


[1] البته برخی اختلافات داخلی که به اخراج تعدادی از کارمندان این شبکه انجامید نیز از دلایل توقف دو هفته ای این برنامه ارزیابی می شود.

حجم : 5،221 مگابايت | فرمت flv

مدت : 2 دقيقه و 22 ثانيه | لينك دانلود

9 دی 88

راهپیمایی یوم‌الله  "۹ دی "